« شبکه : CITY TV »
-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان45 دقیقه
-
رده سـنی-
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگان
کارآگاه هادسون با یک سگ شفرد آلمانی بنام رکس هم تیمی میشود و از او برای انجام ماموریت هایش استفاده میکند...
-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان48 دقیقه
-
رده سـنیTV-PG
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگان
در سال 1890 (ویلیام مرداک) از تکنیک های رادیکال پزشکی قانونی از جمله شواهد انگشت نگاری و ردیابی، برای حل برخی از وحشتناک ترین قتل های شهر استفاده میکرد.
-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان47 دقیقه
-
رده سـنیTV-MA
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگان
داستان این مینی سریال در مورد زندگی و مرگ رییس اوباش شهر مونترال "ویتو ریزوتو" می باشد...
-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان45 دقیقه
-
رده سـنی-
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگان
یک کارآگاه پلیس جنایی که خود را مسبب مرگ همکارش میداند سعی دارد با تحقیقات درباره او به رستگاری برسد و از بار گناه خلاص شود...
-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــاندقیقه
-
رده سـنی-
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگان
زمانی که دو خواهر و یک برادر شغل خانوادگی خود که برگزار کردن مراسم ازدواج است را از مادرشان به ارث می برند اشتیاقی زیادی نسبت به مهمترین روز زندگی افراد پیدا میکنند و سعی دارند تا ...
-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان60 دقیقه
-
رده سـنی-
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگان
قرن ها پیش مورگان پیم یک قرارداد با شیطان امضا میکند و روحش را در ازای 10 سال زندگی با عشق واقعیاش به شیطان میدهد اما پس از مرگ...
-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان30 دقیقه
-
رده سـنی-
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگان
داستان این سریال در مورد دو دوست به نام های جنیفر "جن" وو و جنیفر "مو" مونتلویا در تورنتو می باشد که تصمیم می گیرند با هم در یک خانه زندگی بکنند زمانی که پدر و مادر "مو" تصمیم می گیرند به فیلیپین برگردند و نیز "جن" برای مستقل شدن می خواهد از پدر و مادر مهاجر چینی خود جدا شود...
-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان22 دقیقه
-
رده سـنی-
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگان
هنگامی که "کیم" رابطه خود را با "دنی" که یک وکیلِ موفق و خوشتیپ است، شروع میکند، میداند که محال است همه چی به این خوبی پیش برود. تا اینکه متوجه میشود "دنی" وابستگی شدیدی به برادرهای خود دارد. آیا دنی میتواند بالغ شود؟ یا اینکه "کیم" باید برادرهای او را به عنوان جزیی از زندگی اش قبول کند...